Recent Posts

سلام ای وطن

سلام ای وطن سلام ای وطن که از خون مردان به جوش آمدی

خاطره‌ای از غلامحسین ساعدی

یک شب آمدند در را زدند. خیلی راحت و من پا شدم و گفتند که یک مریض بدحال این‌جا هست. بدو بدو رفتم بالا سر یک مریض. بعد معلوم شد که نه؛ این زائوست. وسط تابستان ...

براند

نیرومند بودن در طوفان آسان است، زندگی کردن برای مبارزه با مشکلات آن آسان است. اما تنها در سکوت نشستن، پرستار غم خویش بودن و کارهای خسته کننده و ناچیز انجام د...

English expressions

Some everyday English expressions and idioms which I heard in my everyday working life and noted them down.

گاوخونی

…هر جا که پا می‌گذاشتم، چیزی بود که آزارم می‌داد. چه چیزی که به همان صورتی که از بچگی دیده بودم هنوز مانده بود و چه چیزی که از آن صورت درآمده بود و چ...

خلسه

فقط صرفهْ دولت و منفعت قاطبهٔ اهل ملت را منظور و ملحوظ دارید. طوری نکنید که بعد از ده سال دیگر بیوه‌زنان ایران به من که پادشاه شما هستم نفرین کنند و پیرمردها...

نظام وفا

ای خوشا عاشقی و مستی و بی‌‌پروایی ای خوش از خون دل خویش قدح پیمایی

ملک‌الشعرای بهار

در طواف شمع می‌گفت این سخن پروانه‌ای سوختم زبن آشنایان ای خوشا بیگانه‌ای

فرج بعد از شدت

یک روز بامداد برخاستم که محبوس و مقید بودم در حجره‌ای از حجره‌های خانهٔ یاقوت، امیر فارس. مدت نکبت اشتداد پذیرفته و طمع از خلاص منقطع گشته و امید فرج نمانده ...