صحبت با آقای استاد حسن زرّین‌خط

4 minute read

گر چه پیشتر از این مکرّر بحضورش رسیده بودم ولی در ملاقات اخیر که در تیرماه ۵۴ اتّفاق افتاد این بیانات را در پاسخ سؤالات اظهار داشت:

  • خط در این دوره از دوره‌های پیش بهتر و کاملتر شده است-عکس اوّلین اتومبیلی را که از اروپا به ایران آورده بودند نشان داده-فرمود: آیا این اتومبیل با اتومبیلهائی که حالا می‌بینیم فرق نکرده است؟ همچنان خط هم بجلو آمده و ترقّی کرده است و ترقّی آن از مرحوم کلهر شروع شده است. کلهر واقعاً به هنر خود عشق میورزیده و بسیار مینوشته است. مرحوم استادم (عمادالکتّاب) دربارهٔ استادی و پُرکاری کلهر میفرمود که او چون آسمان است و ما در مقابل او زمین هم حساب نمیشویم. آن مرحوم (کلهر) تندمزاج و درشتخوی بوده یک روز شاگردانش دیدند استاد خوشحال و خندان است از تعجّب پرسیدند چه شده است که امروز خوشحال هستید؟ گفت تا امروز نمیدانستم که قوس معکوس را چگونه باید نوشت و امروز بر من معلوم شده است که باید ابتدای آنرا تا نیمه با فشار پائین آیم و از آن پس بحالت آزاد قلم را تا انتهای قوس گردش دهم و بدینطریق دایره‌های معکوس «ح، ع» راحت نوشته میشود.
  • مرحوم عمادالکتّاب فرمود: هر وقت از خطّی که مینویسی بدت آمد آنوقت آغاز خوشنویسی و استادی تو است.
  • استاد در تعلیم سین کشیده فرمود: گردش قلم در خطّ نستعلیق بر اساس همین حرکت سین کشیده است یعنی عبارتی را که بخط نستعلیق مینویسیم تمام کلمات و حروف حرکتی مایل از راست بچپ دارند و این نکته‌ایست که باید خطّاط به آن التفات داشته باشد.
  • زیردستی من در موقع نوشتن (خطّ ریز و جمله‌های کوتاه) این قطعه شِبرو (چرم کلفت و نرم) است که مدّت چهل سالست با آن کار کرده‌ام و هر وقت چرک شود با قلمتراش روی آنرا میتراشم تمیز میشود.

پس از این بیانات از قطعات خطّ استاد و چند صفحه ریز ممتاز بخطّ کلهر دیدن کردم و این قطعه عکس را از خطّ کلهر مرحمت فرمود که در اینجا (صفحه مقابل) درج میشود (صفحه ۴۵۱)

استاد زرین‌خطّ در ملاقات روز شنبه ۵۵/۲/۲۵ چنین فرمود: مرحوم ملک‌الخطّاطین (پدر استاد جواد شریفی) بمن گفت پنجاه روز دنبال قلم خوب میگشتم تا اینکه یک عدد پیدا کردم و با آن خمسه نظامی را نوشتم. و قلم خوب بسیار کم بدست میآید.

  • شاگردان عمادالکتّاب هشت نُه نفر بیشتر نبودند کجوری، حاتمی، افضل، مرآت، بوذری، کاوه و من، و دو نفر دیگر که سالها پیش فوت کردند و مرحوم عمادالکتّاب نسبت به من عنایت و توجّه خاص داشت و بیشتر کارهای خطّاطی که بوی مراجعه میشد بمن محوّل میداشت.
  • بعض استادان معاصر منصف نیستند و تصوّر میکنند که همه باید منحصراً از شیوهٔ آنها پیروی کنند مثل این است که توقّع داشته باشیم همه خواننده‌ها مانند یک خواننده بخوانند و حال آنکه هر خواننده دارای حنجره و صدای مخصوص است که با ساختمان بدنی و تارهای صوتی او رابطهٔ مستقیم دارد. البته چنین توقّعی بیجا و غیر قابل قبول است.

در تاریخ ۵۴/۱۲/۱۴ از طرف فرهنگ و هنر در محلّ باشگاه بانک سپه مراسم تجلیل از استاد زرّین‌خط بعمل آمد و نشریه‌ای منتشر گردید که در آن آقای زرّین‌خطّ مختصری از شرح حال و کارهای خود را بیان داشته است، قسمتی از آن در اینجا درج میشود:

در سال ۱۲۷۳ خورشیدی در خانواده‌ای متوسّط در شهر تهران متولّد شدم….از طفولیّت که بمکتب‌خانه میرفتم نزد میرزا طاهر کاتب‌همایون بفرا گرفتن خط مشغول بودم و در اثر علاقهٔ وافری که بحُسن خط داشتم از کوچکترین فرصت برای اعتلای بآن استفاده میکردم….

اوایل مشروطه معلّم خط بودم بماهی سه تومان و در خلال کار نزد مرحوم عمادالکتّاب قزوینی بتکمیل هنر خود اشتغال ورزیدم و پس از پانزده سال خدمت در فرهنگ بخاطر ناسازگاریهای اداری که با روحیه‌ام موافق نبود سرانجام مجبور به استعفا شدم بیاد دارم که در وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفهٔ آن زمان مسابقه‌ای برای خط تشکیل دادند که بین تقریباً ده نفر در شمار اوّلین نفر درآمدم و در زمان اعتمادالدّوله نوشتن کتابهای درسی از اول ابتدائی تا نهم متوسّطه را منحصراً بعهدهٔ من گذاشتند که همان کتابها مُدل و سرمشقی مفید برای نوآموزان و دانشجویان میتوانست باشد ولی متأسّفانه مدّتی است که این روش متروک شده و کتابها را با حروف ساخته شدهٔ نسخ منتشر میکنند و البته این کار نقض غرض است زیرا از همان اوان کودکی چشم بچّه‌های معصوم بخطّ ناموزون نسخ که ابداً نمیتواند جای رسم‌الخطّ شیوای نستعلیق را بگیرد آشنا میشود. از ترتیب نمایش و نمایشگاهها هم کمک کاملاً مؤثّری به اشاعهٔ خطّ اصیل ایرانی…نمیشود… .

برای خطّاطی و خوشنویسی ذوق و استعداد لازمهٔ کار است ولی اشتیاق بکار در درجهٔ اوّل اهمّیت قرار دارد. بسیاری از علاقه‌مندان به این هنر را دیده‌ام که سرشار از استعداد هستند ذوق خطّاطی دارند ولی اشتیاق بکار ندارند گاه اتّفاق می‌افتد که بدنبال همان علاقه که زائیده آنست با پرس‌وجو بدنبال استاد خطّ میروند و گمان میکنند که با چند جلسه خطّاط خواهند شد ولی حوصله و اشتیاقِ دنبال کردن را ندارند بهمین دلیل بسیاری از استعدادها گُم میشود.

هر هنرمند باید تأمین باشد تا خالق آثار هنری گردد. وقتی یک جوان مستعدّ برای فرا گرفتن خطّ که لااقلّ باید دهها سال تمرین و ممارست داشته باشد تأمین ندارد باید به او حق داد که از فراگیری این هنر صرف‌نظر کند….بعنوان نمونه باید بگویم که سالهاست بتعلیم خطّ اشتغال دارم تعداد آنهائی که با اشتیاق این هنر را دنبال کرده‌اند از شمار انگشتان دست تجاوز نمیکند. مراجعین بسیاری داشته‌ام که بعللی از فراگیری این هنر صرف‌نظر کرده بدنبال کارهای دیگری رفته‌اند برای نگهداری اینان و بالمآل حفظ آثار قلمی و سُنن ملّی باید مسؤلین امر در فکر چاره باشند….

دربارهٔ تأثیر چاپ بر روی خوشنویسی معتقد هستم که چاپ سنگی و کلیشه آنطور که باید جلوهٔ واقعی خط را نمایان نمیکرد ولی زمانی که در صنعت چاپ از طریقهٔ اُفسِت استفاده میشود ماهیّت و اصالت خط کاملاً حفظ میشود….

نقل از کتاب «تعلیم خط» استاد فضائلی صص ۴۷۳-۴۷۰