Recent Posts

حافظ

نه هر که چهره برافروخت دلبری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند

اخلاق ناصری

هر موجودی را از موجودات، نفیس یا خسیس، لطیف یا کثیف، خاصیتی است که هیچ موجودی دیگر با او در آن شرکت ندارد…

جوامع الحکایات و لوامع الروایات

یکی از بزرگان حکایت کرد…ابوبکر بن محمد بن جریر طبری…از من پرسید که خبر چیست؟ گفتم لشکر با عبدالله بن المعتز بیعت کردند. گفت وزیر که خواهد بود؟ گفتم محمد داود...

صائب تبریزی

چشم مخمور ترا حاجت می نوشی نیست سرمه در چشم کم از داروی بیهوشی نیست

مولوی

مشتی سگان نگر که به هم درفتاده‌اند ما سگ نزاده‌ایم و ز مردار فارغیم

تاریخ بیهقی

این مقدار شنودم که دو تن با یک دیگر میگفتند که: «خواجه بوسهل را، برین که آورد که آب خویش ببرد» و بر اثر خواجه احمد، بیرون آمد، با اعیان و بخانه خویش باز شد و...

احمدرضا احمدی

تو اگر می‌پنداری عمر ما رو به پایان است این بطری‌های آب را برای که در یخچال می‌گذاری؟ تو اگر می‌پنداری عمر ما رو به پایان است این تحمل درد دندان را رها کن.

تذکرةالاولیاء

و گفت: غریب آنست که او را از اقربا و پیوستگان خویش وحشت بود، و با ایشان بیگانه باشد.

سعدی

هزاران در از خلق بر خود ببندی